بدون درس -

میثم 😎✨

بدون درس.

بچه ها انشا درمورد آنچه در مسیر خانه تا مدرسه میبینید

جواب ها

## آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می‌بینم هر روز صبح وقتی از خانه به سمت مدرسه راه می‌افتم، منظره‌های مختلفی را می‌بینم که هر کدام داستانی برای خود دارند. با قدم‌های آرام و امیدوار، از کوچه‌ای کوچک عبور می‌کنم که در هر فصل لباسی متفاوت به تن دارد. در بهار، درختان و گل‌ها با شکوفه‌های رنگارنگشان به ما خوش‌آمد می‌گویند و هوای خنک و تازه‌ای که از برگ‌های تازه سبز به مشام می‌رسد، سرحالم می‌کند. پرنده‌ها با سرودهای زیبایشان در میان شاخه‌ها پرواز می‌کنند و بهاری دل‌انگیز را به تصویر می‌کشند. در تابستان، آفتاب گرم و سوزانی که بر کوچه می‌تابد، باعث می‌شود که سایه درختان ارزش خاصی پیدا کند. صدای آب پاشیدن از حیاط خانه‌ها به گوش می‌رسد و کودکان در کوچه با شور و شوق بازی می‌کنند. گاهی صدای بستنی‌فروش دوره‌گردی که بستنی‌های خنک و خوشمزه می‌فروشد، وسوسه‌ام می‌کند. پاییز که می‌آید، کوچه‌ها با رنگ‌های طلایی و قرمز برگ‌های خزان‌پذیر پوشیده می‌شوند. صدای خش خش برگ‌ها زیر پاهایم و بوی پاییزی که در هوا پر است، حس و حالی نوستالژیک را تداعی می‌کند. زمستان‌ها، برف‌های سپید و نرم کوچه‌ها را در بر می‌گیرند و همه چیز را به یک منظره سفید و زیبا تبدیل می‌کنند. قدم زدن در برف و تماشای آدم‌های مهربانی که برف‌ها را از جلوی درب‌هایشان پاک می‌کنند، دل‌گرمی‌ای خاص به من می‌دهد. هر روز صبح، با عبور از این مناظر زیبا و متنوع، به مدرسه می‌رسم. مسیر خانه تا مدرسه برای من فقط یک راه نیست؛ بلکه سفری کوچک و دل‌انگیز است که هر روز چیزهای جدیدی برای کشف و لذت بردن دارد.

سوالات مشابه